قطعا انوع مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان یکی از بهترین روشهای شروع یادگیری این زبان است. تسلط به یک زبان تا حد زیادی به معنای کسب مهارت برای مکالمه در آن زبان میباشد. مشکلی اکثر افراد این است که لغات را میدانند ولی نمیتوانند جمله بندی کنند. برای رفع این مشکل بهتر است کلمات را در مکالمه یاد بگیرید و تا میتوانید به مکالمات انگلیسی گوش دهید.
آنچه در این محتوا خواهید خواند:
Toggleاگر هنوز نمیدانید چطور شروع کنید، با ما همراه باشید. در این مقاله انواع مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان را در مهمترین موقعیتها، به صورت نوشتاری و صوتی در اختیار شما قرار میدهیم و لغات مهم مربوط هر بخش را هم بررسی میکنیم.
نحوه یادگیری مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان
به عنوان یک مبتدی، برای شروع یادگیری زبان مکالمه را در موقعیتهای مختلف و به صورت دسته بندی شده یاد بگیرید. برای مثال یک روز تمرین خود را به مکالمه برای احوالپرسی اختصاص دهید. چند مکالمه ساده گوش کنید، کلمات آن را یادداشت کرده و چند بار برای خودتان تکرار کنید. سپس سراغ مکالمه مربوط به رستوران و … بروید. با افزایش سطح زبانی خود، مکالمات سختتر انتخاب کنید تا تسلط شما بیشتر شود.
در این مقاله، مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان در موقعیتهای پر کاربرد مانند معرفی، احوالپرسی، هتل، رستوران، فرودگاه و مطب دکتر ارائه شده است. هر مکالمه به صورت کامل و با ترجمه نوشته شده و به صورت فایل صوتی نیز ارائه شده است. توجه داشته باشید که ترجمه فارسی مکالمات تحت الفظی هستند و سعی نکنید آن را به صورت کلمه به کلمه معنی کنید.
۱) معرفی خود (Self-Introduction)
معرفی خود در موقعیتهای مختلف مانند مهمانی، کلاس، محیط کار و … انجام میشود و در اکثر محیطها یک فرصت عالی برای نشان دادن قابلیتها و مهارتهای شماست. معمولا در این مواقع پس از احوالپرسی، سوالات شخصی ساده پرسیده میشود. برای مثال، در مکالمه ۱ پیتر و جین در یک رویداد اجتماعی باهم ملاقات میکنند و در مکالمه دوم مایک و جان در دانشگاه با هم آشنا میشوند.
مکالمه ۱: معرفی در مهمانی (Introducing at a Party)
.Peter: Hello |
پیتر: سلام |
!Jane: Hi |
جین: سلام |
?Peter: My name is Peter. What’s your name |
پیتر: اسم من پیتر هست، اسم شما چیه؟ |
.Jane: My name is Jane. Nice to meet you |
جین: اسم من جین هست، از ملاقات با شما خوشبختم. |
!Peter: It’s a pleasure. This is a great party |
پیتر: من (هم از ملاقات با شما) خوشبختم. این مهمانی عالیه. |
?Jane: Yes, it is. Where are you from |
جین: بله همینطوره. شما اهل کجایی؟ |
.Peter: I’m from Amsterdam |
پیتر: من اهل آمستردام هستم. |
?Jane: Amsterdam? Are you German |
جین: آمستردام؟ آیا شما آلمانی هستی؟ |
.Peter: No, I’m not German. I’m Dutch |
پیتر: نه، آلمانی نیستم، هلندی هستم. |
.Jane: Oh, you’re Dutch. Sorry about that |
جین: اوه ببخشید، هلندی هستید. |
?Peter: That’s OK. Where are you from |
پیتر: اشکالی نداره، شما اهل کجایید؟ |
.Jane: I’m from London, but I’m not British |
جین: من اهل لندن هستم، اما بریتانیایی نیستم. |
?Peter: No, what are you |
پیتر: نه، پس اهل کجا هستید؟ |
.Jane: Well, my parents were Spanish, so I’m Spanish, too |
جین: خوب، والدین من اسپانیایی بودند، پس من هم اسپانیایی هستم. |
.Peter: That’s very interesting. Spain is a beautiful country |
پیتر: خیلی جالبه، اسپانیا کشور زیبایی هست. |
.Jane: Thank you. It is a wonderful place |
جین: ممنونم. (اسپانیا) یه کشور فوق العاده هست. |
مکالمه ۲: معرفی در محوطه دانشگاه (Introduction at University Campus)
?Mike: Hi, my name is Mike, what’s your name |
مایک: سلام. اسم من مایک است، اسم شما چیه؟ |
?Mike: Thanks, nice to see you two. Are you at Professor Archer’s class |
مایک: ممنونم، من هم از دیدار شما خوشحالم. آیا شما در کلاس پروفسور آرچر هستید؟ |
?John: Yes, I study biology. How about you |
جان: بله، من بیولوژی میخونم، شما چطور؟ |
?Mike: I do too. But I don’t know him. Is he a good professor |
مایک: منم همینطور. اما من نمیشناسمش. آیا استاد خوبی هست؟ |
.John: He is excellent. You will like him |
جان: عالیه. ازش خوشت میاد. |
.Mike: Thank you john. I think it’s time to go to class |
مایک: ازت ممنونم جان. فکر میکنم وقتشه بریم کلاس. |
.John: Yes, let’s go |
جان: بله، بیا بریم. |
لغات و اصطلاحات مهم برای معرفی خود در انگلیسی
معنی فارسی | لغت/ عبارت |
اسم من هست … | …My name is |
اسم کوچک | First name |
اسم بزرگ | Last name |
میتونی منو … صدا کنی | …You can call me |
اسم مستعار من … هست | …My nickname is |
احوالپرسی (Greeting)
در تمام جوامع، احوالپرسی یک فرهنگ مهم است که ادب و حسن نیت اعضای جامعه را نشان میدهد. هر سلام و احوالپرسی فرصتی برای احترام به دیگران و ایجاد تصور مطلوب از خود برای آنها است. احوالپرسی در زبان انگلیسی میتواند بسیار دوستانه و یا رسمی باشد. در مثالهای زیر، مکالمه اول نوعی احوالپرسی غیر رسمی و مکالمه دوم یک احوالپرسی رسمی است.
مکالمه ۱: احوالپرسی دو دوست ( Two Friends Greeting)
.Jacob: Hello Ali, I am so pleased to meet you |
جیکوب: سلام علی، خیلی از دیدنت خوشحالم. |
.Ali: I’m so glad to meet you too, Jacob |
علی: سلام جیکوب، منم از دیدنت خیلی خوشحالم. |
!Jacob: It’s gorgeous today |
جیکوب: هوا امروز بی نظیره. |
Ali: It really is. I think I might go for a run today |
علی: واقعا همینطوره، فکر میکنم امرزو باید دو برم. |
.Jacob: It’s a great day for it |
جیکوب: واقعا روز خوبی برای اینکاره. |
?Ali: Do you know of any good places to go for a run nearby |
علی: آیا این حوالی جای خوبی برای دو میشناسی؟ |
Jacob: I think Park Queen is the best |
جیکوب: فکر میکنم پارک کوئیین بهترین جا (برای دو) باشه. |
.Ali: Thank you |
علی: ممنونم. |
.Jacob: Have a nice day, Ali |
جیکوب: روز خوبی داشته باشی علی. |
.Ali: You too Jacobe |
علی: تو هم همینطور جیکوب. |
مکالمه ۲: دیدار استاد و دانشجو (Professor and Student Meeting)
?James: Good morning, Professor Austin. How are you doing |
جیمز: صبح بخیر پروفسور آستین. حالتون چطوره؟ |
?Professor Austin: Good morning, James. I am doing well. And you |
پروفسور آستین: صبح بخیر جیمز، خوبم، شما چطوری؟ |
James: I’m great, thank you. This is my friend Emma. She is thinking about applying to this college. She has a few questions. Would you mind telling us about the process, please? |
جیمز: عالیم، ممنونم. این دوست من اما هست. اون میخواد به این دانشگاه درخواست بده. اون چنتا سوال داره. امکانش هست درباره فرایند (درخواست) برای ما توضیح بدین؟ |
.Professor Austin: Hello, Emma! It’s a pleasure to meet you. Please stop by my office next week |
پروفسور آستین: سلام اما! از دیدنت خوشحالم. لطفا هفته دیگه بیا دفترم. |
.Emma: It’s a pleasure to meet you, professor. Thank you so much for helping us |
اما: ملاقات شما باعث خوشحالیه منه پروفسور. از اینکه به ما کمک میکنین خیلی سپاسگذارم. |
!Professor Austin: Don’t mention it. Hopefully, I will be able to answer your questions |
پروفسور آستین: خواهش میکنم. امیدوارم بتونم به سوالاتتون جواب بدم. |
لغات و عبارات مهم احوالپرسی در انگلیسی
معنی فارسی | لغت/ عبارت |
حالت چطوره؟ ( رسمی و غیر رسمی) | ?How are you |
حالت چطوره؟ (غیر رسمی) | ?How do you do |
سلام (غیر رسمی) | Hey there |
اوضاع چطوره؟ (غیر رسمی) | ?How is it going |
چه خبر؟ (غیر رسمی) | ?What’s up |
از دیدارتون خوشحالم (رسمی و غیر رسمی) | Good/ nice/ glad to see you |
صحبت درباره زمان (Talking about time)
زمان مهمترین بعد زندگی است، بنابراین شکی نیست که در اکثر موضوعات مکالمه روزمره معمولا یک عبارت زمانی هم وجود دارد. صحبت کردن درباره زمان در انگلیسی تقریبا ساده است و کافیست عبارتهای زمانی مهم و نحوه سوال کردن آن را بلد باشید. در مکالمات زیر، مثال اول درباره تعیین زمان برای خرید رفتن و موضوع دوم درباره تعیین زمان برای صرف یک ناهار دو نفره در رستوران است.
مکالمه ۱: زمانی برای خرید رفتن (A time to Go Shopping)
?Ken: Mary, would you like to go shopping with me |
کن: مری، آیا مایل هستی با من غذا بخوری؟ |
?Mary: When |
مری: کی؟ |
.Ken: At 7 O’clock |
کن: ساعت ۷ |
.Mary: Sorry, that’s too late. I usually go to bed around 10:00 PM |
مری: ببخشید، (اون موقع) خیلی دیره. من معمولا حدود ۱۰ شب میخوابم. |
?Ken: OK, how about 12:30 P |
کن: اوکی، ساعت ۱۲.۳۰ ظهر چطوره؟ |
.Mary: No, that’s too early. I’ll still be at work then |
مری: نه، (اون موقع) خیلی زوده، هنوز سر کار هستم. |
?Ken: How about 5:00 PM |
کن: ساعت ۵ عصر چطوره؟ |
.Mary: That’s fine |
مری: خوبه. |
.Ken: OK, see you then |
کن: اوکی، پس میبینمت. |
.Mary: Alright. Bye |
مری: باشه، خداحافظ. |
مکالمه ۲: زمان برای غذا خوردن در رستوران (A Time for Dining at Restaurant)
.Rupert: Hi Mark |
روپرت: سلام مارک |
.Mark: Hi |
مارک: سلام |
?Rupert: What are you planning to do today |
روپرت: برنامت برای امروز چیه؟ |
.Mark: I’m not sure yet |
مارک: هنوز مطمئن نیستم (هنوز برنامهای نچیدم) |
?Rupert: Would you like to have lunch with me |
روپرت: آیا تمایل داری با من ناهار بخوری؟ |
?Mark: Yes. When |
مارک: بله، کی؟ |
?Rupert: Is 11:30 AM OK |
روپرت: آیا ۱۱.۳۰ صبح اوکی هست؟ |
?Mark: Sorry, I didn’t hear you. Can you say that again, please |
مارک: متاسفم، متوجه نشدم. میشه دوباره تکرار کنی لطفا؟ |
.Rupert: I said, 11:30 AM |
روپرت: گفتم ۱۱.۳۰ صبح |
?Mark: Oh, I’m busy then. Can we meet a little later |
مارک: من اونموقع سر کار هستم. میتونیم کمی دیرتر ملاقات کنیم؟ |
?Rupert: OK, how about 12:30 PM |
روپرت: اوکی، ۱۲.۳۰ بعد از ظهر چطوره؟ |
?Mark: Where |
مارک: کجا؟ |
?Rupert: How about Bill’s Seafood Restaurant |
روپرت؟ رستوران غذاهای دریایی بیل چطوره؟ |
?Mark: Oh, Where is that |
مارک: اوه، اون کجاست؟ |
.Rupert: It’s on 8th Street |
روپرت: آن در خیابان هشتم است. |
.Mark: OK, I’ll meet you there |
مارک: اوکی، اونجا میبینمت. |
لغات و عبارات مهم انگلیسی برای زمان
معنی | لغت/ عبارت |
صبح | Morning |
ظهر (ساعت ۱۲) | Noon |
بعد از ظهر (بین ۱۲ تا ۴) | Afternoon |
( از ۴ تا تقریبا ۱۰ شب) | Evening |
شب (تقریبا از ۱۰ شب شروع میشود و شامل زمان خواب است) | night |
بازه زمانی که شامل ۱۲ شب تا ۱۲ ظهر است (معادل ساعت ۱ تا ۱۲ در فارسی) | AM |
بازه زمانی که شامل ۱۲ ظهر تا ۱۲ شب است (معادل ساعت ۱۲ تا ۲۴ در فارسی) | PM |
پرسیدن آدرس (Asking about Adress)
از نظر من متوجه شدن آدرس در انگلیسی کمی دشوار است! نظر شما چیست؟ البته کلمات مربوط به آدرس دشوار نیستند ولی طبیعی است که پیدا کردن مکان از روی اسامی و اطلاعاتی که با آن آشنایی ندارید، کمی سخت است. ولی اگر تسلط کافی به کلمات داشته باشید، کم کم این مشکل برایتان حل میشود. برای پرسیدن آدرس، یک مکالمه برای آدرس رستوران و یک مکالمه برای آدرس مرکز کنفرانس در نظر گرفته ایم.
مکالمه ۱: آدرس رستوران (Restaurant Address)
?John: Diana, do you know how to get to Morio’s |
جان: دیانا،آدرس رستوران ماریو را بلدی؟ |
?Diana: Are you driving or taking the subway |
دیانا: با ماشین میری یا با مترو؟ |
.John: The subway |
جان: با مترو |
.Diana: Take the blue line from 14th Ave. and change to the gray line at Andrew Square. Get off at 83rd street |
دیانا: از لاین آبی خیابان چهاردهم برو و در میدان اندرو وارد لاین خاکستری شو. در خیابان ۸۳ پیاده میشی. متوجه شدی؟ |
.John: Just a moment, let me write this down |
جان: یک لحظه صبر کن، اجازه بده یادداشت کنم. |
?Diana: Take the blue line from 14th Ave. and change to the gray line at Andrew Square. Get off at 83rd street. Got it |
دیانا: از لاین آبی خیابان چهاردهم برو و در میدان اندرو وارد لاین خاکستری شو. در خیابان ۸۳ پیاده میشی. متوجه شدی؟ |
?John: Thanks, Diana. How long does it take to get there |
جان: متشکرم دیانا، چقدر طول میکشه برسم اونجا؟ |
?Diana: It takes about a half-hour. When is your meeting |
دیانا: تقریبا نیم ساعت. جلسه ساعت چنده؟ |
.John: It’s at 10 a.m. I’ll leave at 9:30 |
جان: ساعت ۱۰ صبح. ساعت ۹.۳۰ راه میفتم. |
.Diana: That’s a busy time. You should leave at 9 |
دیانا: اون موقع تایم شلوغی هست. باید ساعت ۹ راه بیفتی |
.John: OK. Thanks, Diana |
جان: اوکی، ممنونم دیانا |
.Diana: Not at all |
دیانا: خواهش میکنم. |
مکالمه ۲: آدرس مرکز کنفرانس (Conference Centre Address)
?Sara: Hi Susan. How are you |
سارا: سلام سوزان، حالت چطوره؟ |
?Susan: I’m fine. I have a question. Do you have a moment |
سوزان: خوبم، یک سوال دارم. آیا یک لحظه وقت دارید؟ |
.Sara: Certainly, how can I help you |
سارا: حتما، چطور میتونم کمکت کنم. |
?Susan: I’m driving to the conference center later today. Could you give me directions |
سوزان: آخر روز با ماشینم میرم مرکز کنفرانس. میتونی آدرس رو بهم بگی؟ |
?Sara: Sure. Are you leaving home |
سارا: حتما، از خونه حرکت میکنی؟ |
.Susan: Yes |
سوزان: بله |
.Sara: OK, take a left onto Bethany street and drive to the freeway entrance. Take the freeway toward Portland |
سارا: اوکی، خوب، به سمت چپ به خیابان بیتانی حرکت کن و سمت ورودی بزرگراه برو. از بزرگراه به سمت پورتلند برو. |
?Susan: How far is it to the conference center from my home |
سوزان: از خانه من تا مرکز کنفرانس چقدر است؟ |
.Sara: It’s about 20 miles |
سارا: تقریبا ۲۰ مایل. |
?Susan: How long does it take to get there |
سوزان: چقدر طول میکشه برسم اونجا؟ |
.Sara: If there’s no traffic, about 25 minutes. In heavy traffic, it takes about 45 minutes |
سارا: اگه ترافیک نباشه، تقریبا ۲۵ دقیقه. اگه ترافیک سنگین باشه، تقریبا ۴۵ دقیقه طول میکشه. |
.Susan: I’m leaving at 10 in the morning, so the traffic shouldn’t be so bad |
سوزان: ساعت ۱۰ صبح حرکت میکنم، ترافیک اون موقع زیاد شلوغ نیست. |
?Sara: Yes, that’s right. Can I help you with anything else |
سارا: بله، درسته. آیا کمک دیگهای از دست من برمیاد؟ |
.Susan: No that’s it. Thanks for your help |
سوزان: نه، همین بود. ممنونم از کمکت. |
.Sara: OK. Enjoy the conference |
سارا: از کنفرانس لذت ببری. |
.Susan: Thanks, Sara. Bye |
سوزان: ممنونم سارا، خداحافظ. |
لغات و عبارات مهم آدرس در انگلیسی
معنی | لغت/ عبارت |
… کجاست؟ | ?…Where is the |
… را برو | ….Take |
بپیچ به … | …Turn to |
بپیچ به چپ | Turn left |
بپیچ به راست | Turn right |
مستقیم برو | Go straight |
در نبش/گوشه | On the corner |
… را رد کن | … Go past |
انگلیسی در رستوران (English at Restaurant)
رستوران یکی از مکانهایی است که گذر اکثر افراد حداقل یکبار در ماه به آن میفتد. رستوران رفتن در اکثر فرهنگها صرفا به منظور غذا خوردن انجام نمیشود. بلکه فرصتی برای تفریح با دوستان و حتی خلوت کردن با خود است. سفارش غذا یا نوشیدنی در رستوران یکی از راحتترین مکالمات انگلیسی است. در مثالهای زیر، نمونه اول را برای تنها غذا خوردن در رستوران و نمونه دوم را برای غذا خوردن با دوستان آوردهایم. هر دو اینها مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان هستند.
مکالمه ۱: تنها غذا خوردن در رستوران (Dining at Restaurant Alone)
?Waitperson: Hi. How are you doing this afternoon |
پیشخدمت: سلام. حال شما امروز بعد از ظهر چطوره؟ |
?Customer: Fine, thank you. Can I see a menu, please |
مشتری: خوبم، ممنونم، میشه لطفا منو را ببینم؟ |
.Waitperson: Certainly, here you are |
پیشخدمت: حتما، بفرمایید. |
?Customer: Thank you. What’s today’s special |
مشتری: ممنونم، غذای مخصوص امروز چیه؟ |
.Waitperson: Grilled tuna |
پیشخدمت: ماهی تن گریل شده. |
.Customer: That sounds good. I’ll have that |
مشتری: به نظر عالی میاد. اینو میخورم. |
?Waitperson: Would you like something to drink |
پیشخدمت: نوشیدنی میل دارید؟ |
.Customer: Yes, I’d like a coke |
مشتری: بله، یک سودا میخورم. |
.Waitperson: Thank you |
پیشخدمت: ممنونم |
Waitperson: (returning with the food) Here you are. Enjoy your meal! |
پیشخدمت: (پیشخدمت با غذا برمیگردد) بفرمایید. از غذاتون لذت ببرین. |
.Customer: Thank you |
مشتری: ممنونم. |
?Waitperson: Can I get you anything else |
پیشخدمت: آیا چیز دیگهای نیاز دارین؟ |
.Customer: No thanks. I’d like the check, please |
مشتری: خیر، ممنونم. لطفا صورت حساب رو بدید. |
.Waitperson: That’ll be $14.95 |
پیشخدمت: ۱۴.۹۵ دلار |
!Customer: Here you are. Keep the change |
مشتری: بفرمایید. مابقی پول پیشتون باشه. |
!Waitperson: Thank you! Have a good day |
پیشخدمت: ممنونم، روز خوبی داشته باشید. |
.Customer: Goodbye |
مشتری: خداحافظ |
مکالمه ۲: غذا خوردن در رستوران با دوستان ( Dining at Restaurant with Friends)
.Kevin: The spaghetti looks really good |
کوین: اسپاگتی واقعا خوب به نظر میاد. |
.Alice: It is! I had it the last time I was here |
آلیس: همینطوره، آخرین باری که اینجا بودم این غذا رو خوردم. |
?Peter: How is the pizza, Alice |
پیتر: پیتزا چطوره آلیس؟ |
?Alice: It’s good, but I think the pasta is better. What would you recommend |
آلیس: خوبه، ولی فک میکنم پاستا بهتره. پیشنهاد شما چیه؟ |
!Waitperson: I’d recommend the lasagna. It’s excellent |
پیشخدمت: من لازانیا رو پیشنهاد میکنم. عالیه! |
.Alice: That sounds great. I’ll have that |
آلیس: به نظر عالی میاد. من لازانیا میخورم. |
?Waitperson: Fine. Would you like an appetizer |
پیشخدمت: پیش غذا میل دارید؟ |
!Alice: No, lasagna is more than enough for me |
آلیس: نه، لازانیا برای من کافیه. |
?Waitperson: Anything to drink |
پیشخدمت: نوشیدنی میخورید؟ |
.Alice: No, Thank you |
آلیس: نه، ممنونم. |
.Kevin: I think I’ll have the lasagna as well |
کوین: من هم لازانیا میخورم. |
?Waitperson: Right. Would you care for an appetizer |
پیشخدمت: بسیار خوب. دو تا لازانیا. آیا پیش غذا میل دارید؟ |
.Kevin: Yes, I’ll take the calamari |
کوین: بله من کالاماری میخورم. |
.Peter: Oh, that sounds good! I can’t decide between the chicken marsala and grilled fish |
پیتر: اوه، به نظر خوب میاد. من نمیتونم بین مارسالای مرغ و ماهی گریل شده انتخاب کنم. |
.Waitperson: The fish is fresh, so I’d recommend that |
پیشخدمت: ماهیش تازه است، من اونو توصیه میکنم. |
.Peter: Great. I’ll have the fish |
پیتر: عالیه. من ماهی میخورم. |
?Waitperson: would you like any appetizer |
پیشخدمت: آیا پیش غذا میل دارید؟ |
.Peter: No, thanks |
پیتر: نه، ممنونم. |
?Waitperson: What would you like to drink? |
پیشخدمت: نوشیدنی چیزی میل دارید؟ |
.Peter: I’ll have water |
پیتر: آب میخورم. |
.Waitperson: Thank you. I’ll get two lasagnas, one kalamary, one grilled fish and two waters |
پیشخدمت: ممنونم، دو تا لازانیا، یک کالاماری، یک ماهی گریل شده، و دو تا آب میارم. |
.Peter: Thank you |
پیتر: ممنونم |
لغات و عبارات مهم انگلیسی در رستوران
معنی | لغت/ عبارت |
سفارش دادن | Order |
پیش غذا | Appetizer/ starter |
غذای اصلی | Main food |
غذای جانبی | Side food |
دسر | Dessert |
غذا | Meal |
منوی دسر | Dessert menu |
منوی ثابت | Set menu |
برای مشاهده مکالمه انگلیسی در رستوران به صورت جامع و کامل می توانید به مقاله ی دیگر مجموعه ی پله مراجعه کنید.
انگلیسی برای خرید (English for Shopping)
خرید را به هیچ وجه نمیتوان از لیست مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان جا انداخت؛ چراکه یکی از فعالیتهای ضروری روزمره میباشد. در سالهای اخیر، تعداد مغازه های کوچک در کشورهای بزرگ کمتر و به تعداد فرشگاه های بزرگ اضافه شده است. در این فروشگاه ها میتوان از لباس گرفته تا مواد خوراکی و الکترونیکی خرید کرد.
خرید، بیشتر شکل سلف سرویس دارد و در آخر برای پرداخت هزینه ها به صندوق مراجعه میکنید. اما در مواردی که نیاز است، میتوانید به راحتی از فروشنده ها یا دستیاران فروش کمک بگیرید. در ادامه دو مکالمه ساده مثال زدهایم که اولی برای خرید لباس و دومی برای خرید شکلات میباشد.
مکالمه ۱: خرید لباس (Cloth Shopping)
?Salesperson: Can I help you |
دستیار فروش: میتونم کمکتون کنم؟ |
.Gloria: Yes, I’m looking for a sweater — in a size medium |
گلوریا: بله، من دنبال یک پلیور سایز مدیوم هستم. |
?Salesperson: Let’s see…here’s a nice white one. What do you think |
دستیار فروش: بزار ببینم … این پلیور سفید زیبا هست. نظر شما چیه؟ |
.Gloria: I think I’d rather have it in blue |
گلوریا: فکر میکنم آبیش رو ترجیح میدم. |
?Salesperson: OK…here’s blue, in a medium. Would you like to try it on |
دستیار فروش: اوکی … این آبی هست، سایز مدیوم. تمایل دارید امتحانش کنید؟ |
?Gloria: OK…yes, I love it. It fits perfectly. How much is it |
گلوریا: اوکی … بله، خیلی ازش خوشم میاد. کاملا اندازمه، قیمتش چنده؟ |
.Salesperson: It’s $50. It will be $53 with tax |
دستیار فروش: ۵۰ دلار است. با حساب مالیات ۵۳ دلار میشه. |
.Gloria: Perfect! I’ll take it |
گلوریا: عالیه! اینو برمیدارم. |
مکالمه ۲: خرید در سوپرمارکت (Shopping at Supermarket)
?Sales assistant: Good morning, can I help you |
دستیار فروش: صبح بخیر، میتونم کمکتون کنم؟ |
.Customer: Yes, please. I am not able to find dark chocolates |
مشتری: بله، لطفا. نمیتونم شکلات تلخ پیدا کنم. |
?Sales assistant: Any specific brand of chocolates |
دستیار فروش: دنبال برند خاص شکلات هستید؟ |
.Customer: Yes, Morde |
مشتری: بله، برند مورد (Morde). |
.Sales Assistant: Those chocolates are placed near cash counter. I am sure you can find them there |
دستیار فروش: اون شکلاتها نزدیک صندوق هستند. حتما پیداشون میکنید. |
.Customer: Thank you |
مشتری: ممنونم |
.Customer: I want a loaf of bread as well |
مشتری: من یک قرص نان هم میخوام. |
.Sales Assistant: Here you are |
دستیار فرش: بفرمائید. |
?Sales Assistant: Do you want anything else |
دستیار فروش: چیز دیگهای میخواید؟ |
Customer: How much has to be paid? |
مشتری: چقدر باید بپردازم؟ |
.Sales Assistant: $15 |
دستیار فروش: ۱۵ دلار |
?Sales Assistant: Are you going to pay via cash or card |
دستیار فروش: نقد پرداخت میکنید یا با کارت؟ |
.Customer: I will pay cash |
مشتری: نقد پرداخت میکنم. |
.Sales Assistant: Here is the change |
دستیار فروش: بقیه پول رو بفرمایید. |
.Customer: thank you |
مشتری: ممنونم |
لغات و عبارت مهم انگلیسی برای خرید
معنی | لغت/عبارت |
خریدن | Buy/get |
فروختن | Sell |
تخفیف | Discount |
قیمت | Price |
فروش فوق العاده | Sale |
پول نقد | Cash |
صندوقدار | Cashier |
اتاق تعویض | Fitting room |
تعویض کردن | exchange |
قیمت عادی | regular price |
قیمت حراجی | sale price |
انگلیسی در فرودگاه (English at Airport)
حتی با سطح متوسط زبان انگلیسی، درک همه صحبتهایی که در فرودگاههای پر سر و صدا میگذرد، دشوار است. حتی افراد بومی نیز ممکن است با مکالماتی که همزمان در آن پایانهها به گوش میرسد، گیج شوند! بنابراین، استفاده از کلمات مناسب برای اطمینان از سوار شدن به پرواز صحیح و رسیدن ایمن به مقصد بسیار مهم است. مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان از مرحله ورود به فرودگاه تا پیاده شدن از هواپیما، شامل مراحل مختلف است. مکالمات مربوط به این پارت را به بخش گرفتن کارت پرواز و عبور از بخش امنیتی اختصاص داده ایم.
مکالمه ۱: گرفتن کارت پرواز (Check in Desk)
?Agent: Good afternoon! Where are you flying to today |
مامور: بعد از ظهر بخیر. پروازتون به کجاست؟ |
.David: Los Angeles |
دیوید: لس آنجلس |
?Agent: May I have your passport, please |
مامور: میتونم پاسپورتتون رو ببینم؟ |
.David: Here you go |
دیوید: بفرمائید. |
?Agent: Are you checking any bags |
مامور: آیا کیف برای چک کردن دارید؟ |
.David: Yes, I have 2 bags |
دیوید: بله، دو تا کیف دارم. |
.Agent: OK, please place your bags on the scale |
مامور: اوکی، لطفا کیفها را روی ترازو قرار دهید. |
.Agent: Your flight leaves from gate 12A and it’ll begin boarding at 2.30. Your seat number is 15E |
مامور: پرواز شما از گیت ۱۲A پرواز میکنه و از ساعت ۲.۳۰ مسافران میتونن سوار بشن. شماره صندلی شما ۱۵E هستش. |
.David: Thanks |
دیوید: ممنونم |
مکالمه ۲: رد شدن از بخش امنیتی (Going Through Security)
Agent: Please lay your bags flat on the conveyor belt, and use the bins for small objects. |
مامور: لطفا کیفهای خود را صاف روی تسمه نقاله قرار دهید و برای اشیاء کوچک از سطل استفاده کنید. |
David: Do I need to take my laptop out of the bag? |
دانیال: آیا لازمه لپتابم رو از کیف دربیارم؟ |
Agent: Yes, you do. Take off your shoes, too. |
مامور: بله دربیارید. کفشهاتون رو هم دربیارید. |
(هنگام عبور از دستگاه فلزیاب)
?Agent: Please step back. Do you have anything in your pockets – keys, cell phone, loose change |
مامور: لطفا یه قدم به عقب برگردید. آیا چیزی در جیبتون دارید؟ کلید، موبایل، پول خرد؟ |
.David: No, but I have some keys |
دیوید: نه، اما کلید دارم. |
.Agent: Ah, that’s the problem. Put your keys in this bin and walk through the scanner again |
مامور: اوه، مشکل همینه. کلیدها رو داخل سطل بزارید و دوباره از اسکنر رد بشید. |
.David: OK |
دیوید: اوکی |
.Agent: Excellent. No problem. Remember to unload your pockets before you go through security next time |
مامور: عالیه، مشکلی نیست. یادتون باشه قبل از اینکه از سکیوریتی عبور کنید، جیبهای خودتون رو خالی کنید. |
.David: I’ll do that. Thank you |
دیوید: حتما. ممنونم. |
.Agent: Have a nice day |
مامور: روز خوبی داشته باشید. |
لغات و عبارات مهم انگلیسی در فرودگاه
معنی | لغت/ عبارت |
سالن ورودی | arrivals |
محل دریافت بار/ تسمه نقاله | Baggage reclaim |
پذیرش و دریافت کارت پرواز | Check in |
محل پرواز | departures |
پایانه | Terminal |
برای مشاهده مکالمه انگلیسی در فرودگاه به صورت جامع و کامل می توانید به مقاله ی دیگر مجموعه ی پله مراجعه کنید.
انگلیسی در هتل (English at Hotel)
صحبت کردن در هتل برای رزرو اتاق، تحویل گرفتن، تحویل دادن و … از مکالمات آسان انگلیسی محسوب میشود و مطمئنم خیلی زود به آن تسلط پیدا میکنید. برای مکالمات این پارت، پذیرش در هتل و تحویل آن را در نظر گرفتهایم که دو مکالمه اصلی در این موقعیت هستند.
مکالمه ۱: پذیرش در هتل (Check in Hotel)
?Desk clerk: Good evening. Can I help you |
منشی پذیرش: عصر بخیر. میتونم کمکتون کنم؟ |
.Guest: Yes, please. I’d like a room for the night |
مهمان: بله، لطفا. یک اتاق برای شب میخوام. |
?Desk clerk: Would you like a single room, or a double room |
منشی پذیرش: اتاق یک خوابه میخواین یا دو خوابه؟ |
?Guest: A single room, please. How much is the room |
مهمان: یک خوابه، لطفا. هزینه اتاق چنده؟. |
.Desk clerk: It’s $55 per night |
منشی پذیرش: ۵۵ دلار برای یک شب. |
?Guest: Can I pay by credit card |
مهمان: میتونم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟ |
?Desk clerk: Certainly. We take Visa, Master Card and American Express. Could you fill in this form, please |
منشی پذیرش: حتما. با ویزا، مستر کارت و امریکن اکسپرس قابل پرداخت است. آیا میتونین با یکی از اینها پرداخت کنین؟ |
.Gust: Sure |
مهمان: حتما |
?Guest: Do you need my passport number |
مهمان: آیا باید شماره پاسپورت بدم؟ |
.Desk clerk: No, just an address and your signature |
منشی پذیرش: نه، فقط آدرس و امضا لازمه. |
.Guest: (fills out the form) Here you are |
مهمان: (فرم را پر میکند) بفرمائید. |
.Desk clerk: Here’s your key. Your room number is 126 |
منشی پذیرش: کلیدتون رو بفرمایید. شماره اتاق شما ۱۲۶ است. |
.Guest: Thank you |
مهمان: ممنونم |
!Desk clerk: Thank you. If you need anything, dial 0 for the reception area. Have a good stay |
منشی پذیرش: ممنونم. اگه چیزی نیاز داشتین، با بخش پذیرش تماس بگیرین. اقامت خوبی داشته باشید. |
۲. خروج از هتل (Hotel Checking out)
.Guest: I am checking out. Here is the key to my room |
مهمان: من هتل رو ترک میکنم (اتاق رو تحویل میدم). |
.Desk clerk: Thank you. I’ll just print out your receipt, and then you’re free to go. Here you go |
منشی پذیرش: ممنونم. رسیدتون رو پرینت میکنم و بعدش میتونین برین. بفرمائید. |
.Guest: Thanks |
مهمان: ممنونم. |
?Desk clerk: : If you don’t mind me asking, how did you enjoy your stay at New York Blue Dream Hotel |
منشی پذیرش: میتونم بپرسم چقدر از اقامتتون در هتل رویای آبی لذت بردین؟ |
.Guest: This hotel could use some insecticide, but my time in New York was thoroughly delightful |
مهمان: بهتره این هتل از حشره کش استفاده کنه، ولی من اوقات خیلی لذت بخشی در نیویورک داشتم. |
.Desk clerk: That’s very honest of you. Rest assured that this hotel will have no insects next time |
منشی هتل: این صداقت شما رو میرسونه. خیالتون راحت باشه که در اقامت بعدی هیچ حشرهای در هتل نخواهد بود. |
لغات و عبارات مهم انگلیسی در هتل
معنی | لغت/ عبارت |
متصدی پذیرش | Desk clerk / Receptionist |
خدمه اتاق | Room attendant |
پیشخدمت، کسی که چمدانها را حمل میکند. | Bellhop / Bellboy |
تحویل گرفتن اتاق | Check in |
تحویل دادن اتاق | Check out |
رزرو کردن | Book |
اتاق تک خوابه | Single room |
اتاق دو خوابه | Double room |
اتاق سه خوابه | Triple room |
سوئیت کوچک | Mini suit |
برای مشاهده مکالمه انگلیسی در هتل به صورت جامع و کامل می توانید به مقاله ی دیگر مجموعه ی پله مراجعه کنید.
صحبت کردن پشت تلفن (Speaking on the Phone)
شاید به جرات بتوان گفت که مشکلترین و پر استرسترین مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان، مکالمه پشت تلفن است. نه امکان لب خوانی وجود دارد و نه زبان بدن طرف مقابل را میبینید. ولی با تمرین و تسلط به کلمات انگلیسی این مشکل حل میشود. تنها کاری که باید بکنید این است که کمال طلب نباشید و با هر تعداد کلمهای که بلد هستید یک مکالمه (حتی دست و پا شکسته) جور کنید. مکالمه ۱ این پارت به دعوت برای ناهار اختصاص دارد که میان دو دوست انجام میشود. اما در مکالمه دوم طرفین همدیگر را نمیشناسند و تماس گیرنده باید برای دوستش پیغام بگذارد.
مکالمه ۱: دعوت کردن برای ناهار (Inviting for a lunch)
?Tina: This is Tina. May I speak with Susan |
تینا: من تینا هستم. میتونم با سوزان صحبت کنم؟ |
.Susan: Yes, this is Susan speaking |
سوزان: بله، من سوزان هستم. |
?Tina: Susan. How are you today |
تینا: سوزان، حالت چطوره؟ |
?Susan: Oh, things are going great. What’s up |
سوزان: اوه، همه چیز عالیه. چه خبر؟ |
.Tina: I would like to treat you to lunch tomorrow |
تینا: میخوام فردا برای ناهار مهمونت کنم. |
?Susan: Sure! Where would you like to meet |
سوزان: البته! کجا دوست داری همدیگه رو ببینیم؟ |
.Tina: I was thinking of Tokyo restaurant |
تینا: به نظرم رستوران توکیو. |
.Susan: I love that place. Sure, let’s go there |
سوزان: من عاشق اونجام. حتما، بیا بریم. |
.Tina: Fine then, I’ll meet you around twelve |
تینا: خوبه پس، حدودا ۱۲ میبینمت. |
.Susan: see you there |
سوزان: پس میبینمت. |
مکالمه ۲: گذاشتن پیغام (Leaving a message)
.Mrs Green: Hello |
خانم گرین: الو |
?Barbara: Hello, could I speak to Selen Please |
باربارا: سلام، میتونم با سلن صحبت کنم لطفا؟ |
?Mrs Green: Sorry, she is not at home. Would you like to leave a message |
خانم گرین: ببخشید سلن خونه نیست. تمایل دارید پیام بگذارید؟ |
.Barbara: Yes, please tell her Barbara called |
باربارا: بله، لطفا بهش بگین باربارا تماس گرفته بود. |
.Mrs Green: Sure |
خانم گرین: حتما. |
.Barbara: Thank you |
باربارا: ممنونم. |
.Mrs Green: No Problem |
خانم گرین: خواهش میکنم. |
لغات و عبارات مهم انگلیسی برای صحبت تلفنی
معنی | لغت/ عبارت |
شماره اشغال است | Line’s busy |
پیام بگذارید | Leave a message |
شما را به … وصل میکنم | Put you through … |
شماره اشتباه | Wrong number |
شما؟ | Who’s calling? |
من … هستم | This is … |
ملاقات با دکتر (Seeing a Doctor)
ارتباط موثر با پزشک برای دریافت مراقبتهای پزشکی مناسب ضروری است، اما ممکن است برای غیر انگلیسی زبانان چالش برانگیز باشد. سوء تفاهم یا عدم ارتباط مناسب میتواند عواقب جدی داشته باشد، بنابراین لازم است قبل صحبت با پزشک به زبان انگلیسی، اصطلاحات و لغتهای ضروری را آماده باشید و آن را جزو تمرینات مهم مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان قرار دهید. در مکالمات این پارت، بیماران برای شکم درد و اسهال و احساس ضعف به پزشک مراجعه کرده اند.
مکالمه ۱: شکم درد و اسهال (stomachache and motions)
?Doctor: Yes, tell me. What problems you have |
دکتر: بله، بفرمایید. مشکلتون چیه؟ |
.Patient: I am suffering from stomachache and motions since last night. I have also vomited a few times last night |
بیمار: من از دیشب دچار شکم درد و اسهال هستم. دیشب هم چند بار استفراغ کردم. دیشب چند بار استفراغ کردم. |
?Doctor: What did you have yesterday |
دکتر: دیروز چی خورده بودید؟ |
.Patient: I had some snacks on the roadside stalls |
بیمار: چند تا اسنک در دکههای کنار جاده خوردم. |
Doctor: It is possible that you had contaminated food. Because of diarrhea, you have lost plenty of body fluids. You require to be hydrated. Drink enough water regularly, at least 10-12 glasses. Fruit juice is also fine. Avoid caffeine and solid foods at least till evening. And get plenty of rest |
دکتر: احتمالا غذایی که خوردهاید مسموم بوده. به دلیل اسهال، مقدار زیادی مایعات بدن از دست دادهاید. نیاز به هیدراته شدن دارید. به طور منظم آب کافی بنوشید، حداقل ۱۰-۱۲ لیوان. آب میوه هم خوبه. حداقل تا عصر از مصرف کافئین و غذاهای جامد خودداری کنید و استراحت کافی داشته باشید. |
?Patient: Any medicines, doctor |
بیمار: دارو هم تجویز میکنین دکتر؟ |
.Doctor: Yes, I am prescribing a few to control diarrhea |
دکتر: بله، برای کنترل اسهال، چنتا دارو مینویسم. |
.Patient: Thank you, doctor |
بیمار: ممنونم دکتر. |
مکالمه ۲: احساس ضعف (Feeling weakness)
?Doctor: Hello! What can I do for you |
دکتر: سلام! چکار میتونم براتون انجام بدم؟ |
.Patient: Good Morning Doctor. I don’t feel good |
بیمار: صبح بخیر دکتر. حالم خوب نیست. |
.Doctor: Come and sit here |
دکتر: بیایید اینجا بشینید. |
.Doctor: Open your mouth |
دکتر: دهانتون رو باز کنید. |
?Doctor: Since how long are you not feeling well |
دکتر: از کی حالتون خوب نیست؟ |
.Patient: Since yesterday |
بیمار: از دیروز |
?Doctor: No problem. Did you have motions yesterday |
دکتر: مشکلی نیست. آیا دیروز اسهال داشتید؟ |
.Patient: No Doctor. Not so freely |
بیمار: نه دکتر. نه چندان. |
.Patient: Doctor I feel weak and do not feel like eating |
بیمار: دکتر، احساس ضعف میکنم و اشتها ندارم. |
?Doctor: Ok. And what else |
دکتر: اوکی. دیگه چی؟ |
.Patient: I feel like vomiting |
بیمار: احساس میکنم بالا میارم. |
?Doctor: Do you drink a lot of water |
دکتر: آیا آب زیاد میخورین؟ |
.Patient: No Doctor, I don’t have water too much |
بیمار: نه دکتر، زیاد آب نمیخورم. |
?Doctor: Did you took any medicine |
دکتر: آیا داروی خاصی مصرف کردهاید؟ |
.Patient: Yes Doctor, I took a Crocin |
بیمار: بله دکتر، یه قرص کروسین خورد بودم. |
?Doctor: who asked you to take it |
دکتر: کی گفته بود این دارو رو بخوری؟ |
.Patient: No one Doctor. I took it myself |
بیمار: هیچکس دکتر. خودم خوردم. |
?Doctor: why did you take it |
دکتر: چرا خوردی؟ |
Patient: Because I felt a headache |
بیمار: چون سرم درد میکرد. |
.Doctor: Nothing to be worried at |
دکتر: چیزی نیست که نگران باشید. |
?Doctor: Do you need quick relief |
دکتر: آیا میخواهید سریع خوب بشید؟ |
.Patient: No Doctor. It is enough you give me medicines for now |
بیمار: نه دکتر. فعلا برام دارو بدین کافیه. |
لغات و اصطلاحات مهم انگلیسی برای ملاقات با دکتر
معنی | لغت/ عبارت |
سرفه | Cough |
آبریزش بینی | Runny nose |
گرفتگی صدا | Hoarse |
پیراهنتون رو بالا ببرید | Pull up your shirt |
دهانتون را خوب باز کنید | Open your mouth wide |
گرفتن فشار خون | Rest blood pressure |
آزمایش خون | Blood test |
تشخیص | Diagnosis |
تب | Temperature |
نبض نامنظم | Irregular pulse |
عکس | x-ray |
گوش درد | Earache |
چشم درد | Sore eyes |
سر درد | Headache |
۹ استراتژی طلایی برای یادگیری انگلیسی مکالمهای
۱. صحبت کنید و صحبت کنید!
بیایید صادق باشیم و بپذیریم که هیچ روش جادویی برای انگلیسی کردن وجود ندارد. اساسا بهترین راه برای صحبت کردن این است که شروع به صحبت کنید! متعهد شوید که با افراد مختلف و حتی با خودتان تا حد امکان تمرین کنید. از مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان شروع کنید و کم کم وارد مراحل بالاتر شوید.
۲. به مکالمات خود فکر کنید.
پس از پایان مکالمه، زمانی را به فکر کردن درباره آن اختصاص دهید. این سوالات را از خود بپرسید:
- مکالمه چطور پیش رفت؟
- چند درصد آن را متوجه شدم؟
- چقدر با آن موضوع احساس راحتی داشتم؟
- چه کلماتی برایم ناشناخته بود؟
در این صورت روی واژگانی که متوجه نشدهاید کار خواهید کرد و به صورت هدفمند روی مکالمه تمرکز خواهید داشت. بنابراین، قطعا دفعه بود با اعتماد به نفس بیشتری صحبت میکنید.
۳. گوش کنید و بخوانید.
برای صحبت کردن به کلمات نیاز دارید، درست است؟ پس فیلم ببینید، و به موسیقی، رادیو و پادکست گوش کنید. همچنین، کتاب، مجله و وبلاگ بخوانید. هنگام گوش دادن و خواندن، عبارات جدید و جالب، اصطلاحات عامیانه و مترادف ها را پیدا کنید. مطالب جدید را یادداشت کنید و هر چیزی را که با آن آشنا نیستید در گوگل جستجو کنید. این روشها لغات و اصطلاحات مهم و پرکاربرد انگلیسی را آموزش میدهد و تسلط شما را برای بهتر صحبت کردن افزایش میدهد.
۴. برگههای تقلب آماده کنید!!
بخشی از اضطراب هنگام صحبت کردن، احساس ندانستن چیزی است که باید بگویید. برای حل این مشکل، یک برگه تقلب تهیه کنید. آیا دکتر میروید؟ قبل از قرار ملاقات، واژگان مربوط به وضعیت جسمی خود و بعضی عبارات رایج که احتمالا به آنها نیاز خواهید داشت، پیدا کنید. قبل از پرداخت صورت حساب، غذا خوردن در رستوران، مصاحبه شغلی، شکایت کردن یا هر موقعیت دیگری که ممکن است شما را مضطرب کند، از این تکنیک استفاده کنید.
۵. نترسید و گوشی را بردارید!
قبلا هم اشاره کردیم که بیشتر مردم مکالمات تلفنی را چالش برانگیزتر از همه موقعیتهای دیگر میدانند. چرا؟ چون پشت تلفن نمیتوانیم زبان بدن یا حرکت دهان طرف مقابل را ببینیم و هر دو اینها ابزاری هستند که واقعا به برقراری ارتباط کمک میکنند. برای ایجاد اعتماد به نفس بیشتر پشت تلفن، از مکالمات تلفنی با دوستان کوچک شروع کنید و سپس سراغ تماسهای چالش برانگیزتر مانند قرار ملاقات یا پرس و جو بروید.
۶. صدای خود را ضبط کنید.
بله ما میدانیم که اکثر مردم از شنیدن صدای ضبط شده خود متنفرند! اما این یک راه بسیار مفید برای بهبود صحبت کردن است! شنیدن صدای ضبط شده، شما را متوجه نکات مهمی میکند. برای مثال شاید وقتی مضطرب هستید سریع صحبت میکنید، یا اسها (S) را فراموش میکنید. از سوی دیگر، ممکن است از اینکه صحبت کردن شما خیلی بهتر از چیزی است که فکر میکردید، شگفت زده شوید! برای بررسی بهتر، صدای ضبط شده خود را نزد معلم یا یکی از دوستان خود ببرید و از آنها بخواهید به شما بازخورد دهند.
۷. از اپلیکیشنهای زبان غافل نشوید.
اپلیکیشنهای یادگیری زبان یکی از بهترین ابزارهای مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان و سطوح پیشرفته هستند. با کمک این نرم افزارها میتوانید در هر زمان و مکانی از جمله هنگام رانندگی، انجام کارهای خانه، انتظار در مطب دکتر، اتوبوس، مترو و … انگلیسی یاد بگیرید. در مقایسه با چیزهایی که یاد میگیرید، هزینهای که برای این اپلیکیشنهای پرداخت میکنید خیلی ناچیز است. یکی از آنها، اپلیکیشن پله است که در واقع یک شهر مجازی محسوب میشود. شرایط یادگیری در پله مانند یادگیری زبان توسط یک کودک است. بنابراین، انگلیسی با تکرار و به صورت ناخودآگاه آموخته می شود. با استفاده از پله میتوانید علاوه بر یادگیری لغت و گرامر، ۴۰ مکالمه کاربردی در سه سطح مختلف یاد بگیرید، از بازی و سرگرمی برای یادگیری استفاده کنید و میزان پیشرفت خود را محک بزنید.
۸. به جای یک عبارت چند عبارت بگیرید.
نکته دیگر برای افزایش تسلط شما این است که به جای یک عبارت، عبارتهای مختلف یاد بگیرید که این کار را برای یادگیری زبان مادری خود نیز انجام میدهید. مثلا به جای «حالت چطوره» عبارات دیگر مانند «چه خبر، مرد؟»، «هی رفیق!» یا «چطوری، رفیق؟» بپرسید. فقط دقت کنید که بعضی عبارات بسیار غیر رسمی هستند و موقعیتهای رسمی اصلا مناسب نیستند.
۹. لذت ببرید.
قبول کنیم که وقتی لذت میبریم، یادگیری چیزهای جدید بسیار آسانتر است. با صحبت کردن با خود در هنگام تنهایی، خواندن همراه با آهنگهای محبوب انگلیسی یا انجام یک دقیقه «سخنرانی بداهه» در مورد موضوعاتی که به طور تصادفی انتخاب کردهاید، تفریح و لذت را وارد یادگیری کنید. آیا موضوعاتی مانند «اگر من بر جهان حکومت میکردم …»، «سه واقعیت شگفتانگیز درباره من» یا «کدام اول بود، مرغ یا تخممرغ؟» جالب نیستند؟ تخیل خود را راحت بگذارید، بگذارید دیوانهوار بچرخد و از این دست موضوعات انتخاب کند. بخندید، حرف بزنید و یاد بگیرید.
خلاصه کلام: یادگیری انگلیسی اصلا سخت نیست، فقط باید روش درست انتخاب کنید!
در این مقاله انواع مکالمه ساده انگلیسی برای مبتدیان را در موقعیتهای مختلف آموزش دادیم. هر متن را با دقت بخوانید و چند بار به فایل صوتی آن گوش کنید. سپس آن را چند بار برای خودتان تکرار کنید تا ملکه ذهنتان شود. در کنار آن، حتما از ۹ استراتژی که در این مقاله به آن اشاره کردیم، برای یادگیری انگلیسی مکالمهای استفاده کنید. به شما قول میدهم در عرض چند هفته تغییرات شگفتی تجربه خواهید کرد. اگر دوست داشتید، خیلی خوشحال میشویم که تجربه خود را در این قسمت با ما به اشتراک بگذارید.